آیداآیدا، تا این لحظه: 21 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

دختر پاییز

این روزهای آیدا

  دخترکم الان که دارم برات مینویسم تو یه دختر یازده ساله ای کلاس پنجم (خانم شهباز) مدرسه شاهد درس میخونی از نطر درسی هیچ مشکلی نداری همیشه خودت تکالیفت را به موقع انجام میدی وهیچ دردسری برام نداشتی. قدت ۱۴۵ و وزنت٤۷ یه کوچولو اضافه وزن داری که اگه ورزش کنی وقد بکشی رفع میشه.کلاس والیبال میری خیلی هم علاقه داری که ادامه اش بدی.این روزها بابایی تصمیم داره تو را یه کلاس موسیقی ثبت نام کنه اما هنوز معلوم نیست چه سازی البته بابا نطرش اینکه گیتار را یاد بگیری من سنتور را ترجیح میدم وخودت؟؟؟از خصوصیات اخلاقیت بگم در عین حال که خیلی آروم و با متانت هستی بعضی مواقع از کوره در میری وحسابی عصبانی میشی فوری هم گریه میکنی با آرمان سازگاری دا...
26 آذر 1392

آیدا نه ساله به سن تکلیف رسید...

چه قدر قشنگه وقتی آدم میتونه نماز بخونه وروزه بگیره وخدا را به خاطرهمه ی نعمتهای خوبش شکر کنه.وحالا دخترکم نه ساله شده یعنی به سن تکلیف رسیده و دیگه هم باید حجابش را بیشتر رعایت کنه وهم با خدای خودش راز ونیاز کنه چه قدر نازی وقتی چادر سفیدگلدار رو سرت میندازی ونماز میخونی گلکم منم اول جشن تکلیفت را بهت تبریک میگم وبعد جشن تولد نه سالگیت را وبه خاطر این دو جشن بزرگ ومهم زندگیت همه ی دوستات را دعوت کردم تا این جشن خیلی با شکوه برگزار بشه(فاطمه زهرا.پانیذ.مهلا.پریساونگار.مهشاد.دلبر...)اتفاقا خیلی بهتون خوش گذشت وحسابی رقصیدین برا عصرانه هم ماکارونی والویه درست کردم نوش جونتون.هدیه ی مامان چکمه ی سفید زمستونی بودو هدیه ی بابا ...
19 آذر 1392

تولد در تولد

    وای خدای من دوباره یازده مهر شد ویه تولد دیگه نه دوتا تولد باورم نمیشه همزمان با هشت سالگی گل دختری درست همون ساعت خدا یه گل پسری هم بهم هدیه داد روز تولدت من برای زایمان بیمارستان بودم وتو با باباجون همراه با شیرینیبه مدرسه رفتی تا همراه با دوستای کلاس دوم خانم ایلدرمی این روز قشنگ را جشن بگیری هدیه من وبابا یه داداش کوچولوی دوست داشتنی بود که چند سال بود ول کنمون نبودی اصرار وخواهش که من خواهر برادر میخوام امیدوارم از این هدیه ات بیشتر مراقبت کنی وپشتیبانش باشی.وقتی ما بیمارستان بودیم کلی خونه را برا ورود نی نی کوچمولو آماده کرده بود ی نی نی هم یه کادوبرات آورده بود کادوی نی نی یه لباس خوشکل که تو هم خیلی ...
15 آذر 1392

آیدای شطرنج باز

آیدا الان ده ساله یه دختر عاقل وبالغ وباهوش وبلا وفوق العاده زیبا وجذاب. کلاس چهارم و خارچ از ایران مشغول به تحصیل. تو یه کلاس هشت نفره (سارا.فاطمه شعیب...)معلمشون  آقای عرببیگی خیلی هم خوش اخلاقه .ساعت نه میره مدرسه وسه برمیگرده .همش میگه حوصلم رفت یه جا بریم عاشق گردش وتفریح ومهمونی .تو گروه سرود مدرسه فعاله وبرنامه های مسجدوسفارت را خیلی دوست داره.مهمتر از همه کمک مامان برا نگهداری از آرمان کوچولو عجب دختری دارم من..یازده مهر نودویک جشن تولد ده سالگی توبیشکک برگزارشد دوستات (سارا.الا.کیمیا.اسما.نیایش)برا ناهار اومدن خونمون وبعداز صرف ناهار(ماکارونی وهمبرگر) یه جشن تولد خارجی برگزار کردیم مامانی برات یه دست بازی شطرنج خریدم چو...
14 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دختر پاییز می باشد